زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه

جابر جعفی

جابِرِ جُعْفی، ابـومحمـد جابـر بـن یزیـد (د 128ق/ 746م)، محدثِ مفسر، فقیه و متکلم کوفی، و از اصحاب برجستۀ امام باقر و امام صادق(ع). او کوفی و از خاندان جعفی، یکی از تیره‌های قبیلۀ مذحج بود که از یمن به کوفه کوچ کردند (کشی، 192‌؛ سمعانی، 2/ 67-68‌؛ ابن منظور، ذیل جعف؛ برای اختلاف در تاریخ وفات وی، نک‍ : بخاری، 2/ 210‌؛ طوسی، رجال، 129؛ ابن حجر، تقریب...، 1/ 154‌، تهذیب...، 2/ 44).
اشارۀ نجاشی به جابر با عنوان عربی قدیم (ص 128)، احتمالاً بر عدم پیوستگی جابر به خاندان جعفی از نوع ولاء و یا به علت ازدواج بوده است (نک‍ : موحد، 5/ 43). نقلی نادرست از ابن قتیبه نيز در خلط نام او با جابر بن زید، سبب ازدی خواندن او شده است (طوسی، همانجا؛ قس: ابن قتیبه، المعارف، 453، 480؛ نيز تستری، 2/ 543).
اگرچه در روایتی به جوان بودن جابر در نخستین دیدار با امام باقر(ع) در زمان امامت ایشان (94-114ق/ 713-732م) اشاره شده است (نک‍ : کلینی، 1/ 472؛ کشی، همانجا)، اما روایت وی از صحابه‌ای چون جابر بن عبدالله انصاری (ه‍ م) و اکابر تابعین، اين تاريخ را قدری به عقب می‌راند. بر همين اساس موحد ابطحی ولادت او را در حدود سال 50 ق آورده است (5/ 45-47). 
در منابع به این مطلب اشاره شده که هشام بن عبدالملک اموی فرمان به قتل جابر جعفی داده، و او با تظاهر به دیوانگی جان خود را نجات داده است (کلینی، 1/ 396-397‌؛ کشی، 194- 195). او فرزند محدثی به نام اسماعیل داشته که از امام باقر(ع) (ابن بابویه، من لایحضر...، 3/ 516-517)، امام صادق(ع) (عیاشی، 2/ 147- 148)، و امام کاظم (ع) (حمیری، 309) روایت کرده است. 
جابر به عنوان یک تابعی (طوسی، همانجا) از برخی اصحاب پیامبر(ص) و عمدتاً از ابوطفیل عامر بن واثلۀ لیثی (طبرانی، 4/ 187؛ ابن بابویه، التوحید، 21؛ ابن عساکر، 42/ 242) و جابر بن عبدالله انصاری (ابن بابویه، الامالی، 124-125، کمال الدین...، 253-254، 394 ‌؛ خزاز، 66-67) روایت کرده است؛ اما بیشتر دانش خود را در مدینه از امام باقر (ع) دریافت کرده، و چنان‌که خود گفته، 18 سال نزد آن امام شاگردی کرده است (طوسی، همان، 296). وی از آن حضرت حدود 70 هزار حدیث شنیده که حدود 50 هزار از آن را برای کسی بازگو نکرده است (مسلم، 1/ 15-16؛ نک‍ : مدرسی، I/ 87).
او محضر امام صادق(ع) را احتمالاً در عراق درک کرده، و روایاتی نیز از ایشان داشته است (شهرستانی، 1/ 166؛ برای نمونۀ روایات، نک‍ : کلینی، 1/ 271- 272؛ ابن بابویه، من لایحضر، 3/ 83؛ طوسی، مصباح...، 771). اگر چه کلینی و قطب راوندی هر کدام روایتی از جابر به نقل از امام زین العابدین (ع) آورده‌اند (کلینی، 3/ 234-235‌؛ راوندی، 1/ 246)، اما طوسی در رجال (نک‍ : ص 111)، جابر را از اصحاب آن امام ندانسته است. 
برخی از مشهورترین مشایخ جابر اینها ست: مجاهد بن جبر، عطاء بن ابی رباح، طاووس بن کیسان، قاسم بن محمد بن ابی بکر، سالم بن عبدالله بن عمر، عکرمه مولی ابن عباس،عامر بن شراحیل شعبی، و قاسم بن عبدالرحمان بن عبدالله بن مسعود (ابن ابی حاتم، الجرح، 2/ 497‌؛ مزی، 4/ 466). 
در میان شاگردان و راویان او نام بزرگانی همچون سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبة بن حجاج، زهیر بن معاویه، شریک‌ ابن عبدالله (همو، 4/ 466-467)، عمرو بن شمر، مفضل بن صالح، عمرو بن ابی المقدام و مفضل بن عمر جعفی به چشم می‌خورد (نجاشی، همانجا؛ برقی، 1/ 227؛ مجلسی، بحار...، 30/ 287-300؛ برای تفصیل، نک‍ : مزی، همانجا؛ اردبیلی، 1/ 144-146).
 جابر محدث بسیار فعالی بود و ترمذی از وکیع نقل کرده است که اگر جابر نبود، کوفه از حدیث تهی می‌شد (1/ 133). ذهبی نیز از جابر با تعبیر «احد اوعیة العلم» یاد کرده است ( تاریخ...، 8/ 59). 
یعقوبی نام جابر بن یزید جعفی را در زمرۀ فقهای برجستۀ اواخر دورۀ اموی و اوایل دورۀ عباسی آورده است (2/ 348، 363)، و بنابر گزارش ابن سعد (6/ 346)، در زمانی که قاضی عیسی بن مسیب بجلی در کوفه بر مسند قضا می‌نشست، جابر نیز در کنار او حضور داشت که بیانگر مرتبۀ فقهی او ست. اینکه نجاشی هم روایات او در حلال و حرام را اندک دانسته (همانجا)، تنها در مقایسه با روایات فراوان وی در عقاید، تفسیر، اخلاق، سنن و سایر معارف است (نیز نک‍ : نوری، خاتمة...، 4/ 218-219). روایات فقهی جابر در موضوعات مختلف فقهی در آثار امامیه (برای نمونه، نک‍ : ابن بابویه، الخصال، 585-588، من لایحضر، همانجا؛ طوسی، تهذیب...، 3/ 48، الاستبصار، 4/ 174؛ راوندی، همانجا؛ نوری، مستدرک...، 1/ 297، 5/ 14)، و غیر امامیه (ابوداوود، 1/ 233‌؛ ابن ابی شیبه، 1/ 42، 56، 60) آمده است. 

آراء و عقاید

جابر نه تنها شیعۀ امامی بوده (نک‍ : ابن بابویه، علل...، 1/ 136-137، ثواب...، 216‌؛ ابن شاذان، 169)، بلکه از خلفای پیش از امام علی(ع) و بنی امیه نیز تبری جسته است (برای نمونه، نک‍ : عیاشی، 2/ 50، 84؛ نعمانی، 131‌؛ دیلمی، 2/ 384 - 391‌؛ مجلسی، همان، 29/ 46 - 63، 30/ 287- 300). در این میان روايـت زيارت امين‌الله از شاخصه‌های ارادت او به اميرالمؤمنين علی(ع) به شمار می‌‌رود (طوسی، مصباح، 738-739‌؛ ابن طاووس، 2/ 272- 275). همچنين به عنوان فردی قائل به رجعت (یحیی بن معین، 1/ 207‌؛ ابن قتیبه، تأویل...، 17‌؛ ابن حزم، المحلى، 3/ 62‌؛ عیاشی، 2/ 256-257؛ حسن بن سلیمان، 18، 26، 29، 37 - 38)، امام علی(ع) را همان دابّة الارض یاد شده در قرآن (نمل/ 27/ 82) دانسته است که در روز قیامت ظاهر خواهد شد (ابن جحام، 211، 215). 
اين نوع توجهات او به بطون آیات و احادیث (برای نمونه، نک‍ ‍: عیاشی، 1/ 49، 50). سبب شده است که غالیان وی را از پیش‌کسوتان خویش شمارند و از او با عنوان کسی که از اسرار، علوم الٰهی و مقامات معنوی امامان (ع) آگاه بود، یاد کنند (نک‍ : مدرسی، I/ 89؛ نیز الهفت...، 38). گفتنی است روایات فراوانی از او در مورد مهدویت، ملاحم و فتن نیز وجود دارد (نعیم بن حماد، 130‌؛ عیاشی، 1/ 61، 244 - 245، 2/ 76، 326‌؛ نعمانی، 288-291، 314، 354؛ طوسی، الغیبة، 187، 452، 470؛ طبرسی، فضل، 9/ 381). 
جابر از امام باقر (ع) با عنوان «سیدنا الامام» یاد کرده (طوسی، الامالی، 296) و اگر چه فرقه‌نگاران اهل تسنن (نک‍ : اشعری، 1/ 77‌؛ نشوان، 168‌؛ ابن حزم، الفصل، 5/ 44) او را دومین رئیس فرقۀ مغیریه معرفی کرده‌اند و صفدی نیز وی را از مغیریه دانسته (3/ 244)، اما به نظر می‌رسد جابر پس از وفات امام باقر(ع)، به امام صادق (ع) وفادار بوده است (نک‍ : کلینی، 8/ 157). بر همین اساس سفیان بن عیینه از جابر نقل کرده که علم رسول‌الله(ص) به علی(ع) منتقل شده، و سپس از سوی فرزندان آن حضرت به جعفر بن محمد (ع) رسیده است (ذهبی، میزان...، 1/ 381؛ نیز کشی، 192؛ مفید، الارشاد، 2/ 160). مادلونگ احتمال داده که جابر زمانی با مغیرة بن سعید در ارتباط بوده است‌، اما نمی‌توان جابر را از مغیریه دانست (ص 232). ابن شهر آشوب نیز جابر جعفی را از خواص اصحاب امام صادق (ع) دانسته است (3/ 400). 

دیدگاههای رجالی دربارۀ جابر

با وجود برخی جرح و تعدیلهای رجالی از سوی منابع متقدم دربارۀ وی (مثلاً نک‍ : ابن داوود، 61، 299؛ موحد، 5/ 92-93)، محدثان و رجالیان متأخر امامی عموماً در صدد توثیق وی برآمده‌اند و روایاتی را که در نکوهش او وارد شده، توجیه کرده‌اند (مجلسی، الوجیزة، 42‌؛ نوری، خاتمة، 4/ 218؛ زنجانی، 1/ 351 - 353، 929). از این میان حر عاملی ضمن اشاره به اختلاف اقوال در مورد جابر جعفی، وثاقت وی را مرجح دانسته، و چنین نوشته است که با وجود اختلافات روایات در مدح و ذم وی و اینکه اکثر رجالیان او را تضعیف کرده‌اند، آنچه از احادیث ظاهر می‌شود، مدح وی است (رجال، 75، وسائل...، 30/ 329).
صرف نظر از وثاقت و عدم وثاقت جابر، به هر حال، بیشتر مواد منسوب به وی از نظر شکل و محتوا منسجم است و با یکدیگر همخوانی دارد و می‌توان گفت آن نقلها، منعکس‌کنندۀ مواضع و معتقدات رایج میان بخشی از شیعیان کوفه در آن زمان بوده است (نک‍ : نجاشی، 128؛ علامۀ حلی، 94؛ مدرسی، I/ 92) .
در میان آثار روایی و رجالی غیرشیعی هم باید گفت کسانی چون سفیان ثوری و شعبه، وی را توثیق کرده‌اند (نک‍ : ذهبی، میزان، 1/ 379) و روایات او در برخی مسانید همچون مسند طیالسی (ص 108)، المصنف عبد الرزاق صنعانی (1/ 289 ، 2/ 553، 3/ 202)، مسند اسحاق بن راهویه (4/ 250) و مسند احمد بن حنبل (1/ 241، 4/ 254) به چشم می‌خورد؛ اما به عنوان نگاهی متفاوت باید از ابوحنیفه گفت که از جابر با عنوان کذاب یاد کرده است (نک‍ : ابن حبان، 1/ 209‌؛ ابن عدی،2/ 113) و برخی دیگر نیز او را از مجروحین و ضعفا دانسته‌اند (نک‍ : عقیلی، 1/ 191-196؛ ابن حبان، 1/ 208- 209؛ ابن عدی، 2/ 113-120).
در بررسی کتابهای صحاح باید گفت روایات جابر دارای شروط بخاری و مسلم نبوده (ذهبی، الکاشف، 1/ 288)، و نسایی نیز وی را متروک دانسته است (ابن حجر، تهذیب، 2/ 44)‌؛ اما ابن ماجه (1/ 277، 2/ 753، 755) و ترمذی (3/ 17،4/ 251، 5/ 346) از او روایت کرده‌اند و ابو داوود نیز تنها یک حدیث از وی نقل کرده است (1/ 233).

جابر نزد غالیان

توجه جابر به باطن آیات و روایات سبب شد تا او در میان غالیانِ منتسب به شیعه از محبوبیت خاصی برخوردار شود تا آنجا که غالیان خود را به وی منتسب می‌کردند (در مورد برخی روایاتی که غالیان به جابر نسبت داده‌اند، نک‍ : هالم، 96 - 112‌؛ مدرسی، I/ 93). نه‌تنها در روایتی با خاستگاه غلات، مقام جابر نزد امامان برابر با مقام سلمان نزد پیامبر (ص) دانسته شده است (مفید، الاختصاص، 216)، بلکه غالیان کراماتی نیز به وی نسبت داده‌اند (نک‍ : اصول...، 80‌؛ کشی، 195 - 198). 
در نخستین سالهای پس از وفات جابر، عبدالله بن حارث، رهبر پیروان عبدالله بن معاویۀ طالبی، افکار و اندیشه‌های غالی را مطرح کرد و مدعی شد که جابر بن عبدالله انصاری و جابر جعفی نیز دارای همین آراء بوده‌اند (نوبختی، 51‌؛ سعد بن عبدالله، 43). 
در میان غالیان، نصیریها توجه خاصی به جابر جعفی دارند و نام او در آثار نصیریه فراوان به چشم می‌خورد (برای نمونه، نک‍ : الهفت، 119، 192‌؛ خصیبی، 376 - 377، 381). آنان جابر را باب امام صادق (ع) می‌دانند ( الهفت، 20). هر چند در برخی آثار غیر نصیری، جابر باب امام باقر (ع) معرفی شده است (برای نمونه، نک‍ : تاریخ، 148؛ ابن حاتم، 603‌؛ ابن صباغ، 2/ 883)، اما نصیریها یحیی بن معمر بن ام طویل را باب آن امام می‌دانند ( الهفت، همانجا).
یکی از آشکارترین نمونه‌های ابراز علاقۀ نصیریها به جابر را می‌توان در کتاب مجموع الاعیاد اثر ابوسعید میمون بن قاسم طبرانی نصیری دید. او در این کتاب 10 عید عربی را معرفی کرده است که از این میان 2 عید به جابر جعفی اختصاص دارد و در یکی از این اعیاد جابر از جانب امام باقر (ع) به عنوان حجت خدا بر اهل زمین و آسمان تعیین شده است (ص 5 - 7). او همچنین زیارت‌نامه‌ای از محمد بن نصیر نمیری نقل کرده که در متن آن، جابر با عبارت «جبرت به قلوب العارفین» مورد تمجید قرار گرفته است (ص 159). در این کتاب پس از نام جابر عبارت «علینا سلامه» آمده است (ص 32). همچنین باید از ام الکتاب یاد کرد که به جهان بینی غالیان و به خصوص نصیریه نزدیک است (در مورد ام الکتاب، نک‍ ‍‍: هالم، 113 ff.) و بخشی از آن مکاشفه‌ای است که به جابر جعفی نسبت داده شده است (نک‍ : ام الکتاب، 13-16، 19-20).

آثـار

جابر بر خلاف بسیاری از هم‌قطارانش، روایاتی را که از مشایخش می‌شنید، مکتوب می‌کرد و این روش توسط برخی از شاگردان او نیز ادامه یافت (نک‍ : مدرسی، I/ 92 - 93). به جابر آثار فراوانی نسبت داده شده که غالباً در متن دیگر آثار به طور پراکنده قابل دسترس است (همو، I/ 93-103).
شیخ طوسی جابر را صاحب اصل دانسته است ( الفهرست، 95) و می‌توان احتمال داد همان کتاب جابر جعفی باشد که ابو غالب زراری آن را با دو اسناد مختلف دریافت کرده بود (ص 167). 
جابر به دانش تفسیر قرآن و علاقه بدان نیز معروف بوده است و برخی روایات نشان می‌دهد که مردم از جابر دربارۀ معنی آیات قرآن پرسش می‌کرده‌اند. طوسی (همانجا) و نجاشی (ص 129) با دو سلسله اسناد متفاوت تفسیری بدو منسوب داشته‌اند و به نظر می‌رسد از شهرت بسزایی برخوردار بوده است (مدرسی، I/ 94‌؛ برای نمونه‌هایی از آراء تفسیری جابر، نک‍ : سفیان ثوری، 102 - 103، 127، 183‌؛ طبری، 16/ 180، 17/ 8‌؛ عیاشی، 1/ 61، 2/ 84‌؛ ابن ابی حاتم، تفسیر، 3/ 978‌؛ قمی، 1/ 36 - 41، 2/ 14، 297 - 298؛ فرات کوفی، 54، 241؛ قرطبی، 11/ 272). 
حدیث الشورى اثر مهمی از جابر است که متن کامل آن در الاحتجاج (طبرسی، احمد، 1/ 192- 210) بر جای مانده است. این متن را عمرو بن شمر، راوی عمده آثار جابر روایت کرده که نام وی در الفهرست طوسی (ص 181) به عمرو بن میمون تصحیف شده است. متن مشابهی نیز تحت عنوان «خطبة الوسیلة» توسط عمرو بن شمر از جابر نقل شده که به طور کامل در الکافی کلینی (8/ 18- 30) بر جای مانده است (نک‍ : مدرسی، I/ 103). 
کتاب صفین رسالۀ دیگری از جابر است که براساس گفتۀ نجاشی (همانجا) راوی آن عمرو بن شمر بوده، و عمده مواد این کتاب در وقعة صفین نصر بن مزاحم منقری (برای نمونه، نک‍ : ص 230، 236-246، 250، جم‍ ) باقی مانده است. 

دیگر آثار منسوب

نجاشی از متنی منسوب به جابر تحت عنوان رسالة ابی جعفر (ع) الى اهل البصره یاد کرده است (همانجا) که به رغم تشکیک تستری در انتساب آن به جابر (2/ 543)، می‌توان آن را از جابر دانست (نجاشی، همانجا؛ نیز نک‍ : مدرسی، I/ 93). 
علاوه بر اینها اصل ( کتاب) جعفر بن محمد بن شریح حضرمی که یکی از آثار بر جای مانده از حدیث متقدم شیعی است، اساساً دفتری است که راوی آن حُمَید بن شعیب سُبَیعی، آن را از جابر جعفی شنیده، و روایات اندکی از دیگران در پایان آن ــ از جمله یک یا دو نمونـه از جابر اما از طریقـی دیگـر ــ آورده است (همانجا‌؛ کُلبرگ، 154). یک نمونۀ باقی ماندۀ دیگر، کتاب صفة الجنة و النار از سعید بن جناح کوفی است که به طور کامل در الاختصاص شیخ مفید (ص 345 - 365) نقل شده و بخش مربوط به وصف دوزخ (ص 359 - 365) به طور کامل از جابر، و به احتمال زیاد از تفسیر او ست، با 4 نقل کوتاه از دیگران در پایان (مدرسی، همانجا).
احمد بن محمد بن عبیدالله جوهری، مشهور به ابن عیاش (د 401ق/ 1011 م) نیز کتابی در مورد او با عنوان اخبار جابر الجعفی نوشته است (نجاشی، 86‌؛ طوسی، همان، 79 - 80). 

مآخذ

ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، تفسیر، به کوشش اسعد محمد طیب، صیدا، المکتبة العصریه؛ همو، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1371ق؛ ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش سعید لحام، بیروت، 1409ق‌؛ ابن بابویه، محمد، الامالی، تهران، 1362ش؛ همو، التوحید، به کوشش هاشم حسینی‌تهرانی، قم، منشورات جماعة المدرسین؛ همو، ثواب الاعمال، به کوشش محمدمهدی حسن خرسان، قم، 1368ش؛ همو، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، 1403ق؛ همو، علل الشرائع، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1385ق؛ همو، کمال‌الدین و تمام النعمة، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، 1405ق؛ همو، من لایحضره الفقیه، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، 1404ق؛ ابن جحام، محمد، تأویل ما نزل من القرآن الکریم فی النبی و آله، به کوشش فارس حسون، قم، 1420ق‌؛ ابن حاتم عاملی، یوسف، الدر النظیم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی؛ ابن حبان، محمد، کتاب المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، مکه، دار الباز؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تقریب التهذیب، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1415ق‌؛ همو، تهذیب التهذیب، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1415ق‌؛ ابن حزم، علی، الفصل، به کوشش محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، ریاض، 1982م‌؛ همو، المحلى، بیروت، دارالفکر؛ ابن داوود حلی، حسن، الرجال، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، 1392ق؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دار صادر؛ ابن شاذان، محمد، مائة منقبة، قم، 1407ق‌؛ ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، نجف، 1376ق‌؛ ابن صباغ، علی، الفصول المهمة، به کوشش سامی غریری، قم، 1422ق‌؛ ابن طاووس، علی، الاقبال، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1415ق‌؛ ابن عدی، عبدالله، الکامل، به کوشش سهیل زکار و یحیى مختار غزاوی، بیروت، 1409ق‌؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415ق‌؛ ابن قتیبه، عبدالله، تأویـل مختلف الحدیث، به کـوشش اسماعیل اسعـردی، بیروت، دارالکتب العلمیه‌؛ همو، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، دارالمعارف‌؛ ابن ماجه، محمد، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر؛ ابن منظور، لسان؛ ابو داوود سجستانی، سلیمان، سنن، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، 1410ق‌؛ ابوغالب زراری، رسالة، قم، 1411ق؛ احمدبن حنبل، مسند، بیروت، دارصادر؛ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، قم، 1403ق‌؛ اسحاق بن راهویه، مسند، به کوشش عبدالغفور عبدالحق بلوشی، مدینه، 1412ق/ 1991م؛ الاصول الستة عشر، قم، 1405ق‌؛ اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1968م‌؛ ام الکتاب ( نک‍ : مل‍ )‌؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، دیاربکر، المکتبة الاسلامیه‌؛ برقی، احمد، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1330ش‌؛ تاریخ اهل البیت(ع)، به کوشش محمدرضا حسینی، قم، 1410ق‌؛ ترمذی، محمد، الجامع الصحیح، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، 1403ق‌؛ تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، 1418ق‌؛ حر عاملی، محمد، رجال، به کوشش علی فاضلی، قم، 1385ش‌؛ همو، وسائل الشیعة، به کوشش محمدرضا حسینی جلالی، قم، 1409- 1414ق‌؛ حسن بن سلیمان حلی، مختصر بصائر الدرجات، نجف، 1370ق‌؛ حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، قم، 1413ق؛ خزاز قمی، علی، کفایة الاثر، قم، 1401ق‌؛ خصیبی، حسین، الهدایة الکبرى، بیروت، 1411ق‌؛ دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، قم، 1412ق‌؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1413ق‌؛ همو، الکاشف، به کوشش محمد عوامه و احمد محمد نمر خطیب، جده، 1413ق‌؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، 1382ق‌؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، به کوشش محمد باقر موحد ابطحی، قم، 1409ق‌؛ زنجانی، موسى، الجامع فی الرجال، قم، 1394ق‌؛ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1361ش؛ سفیان ثوری، تفسیر، بیروت، 1403ق؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق‌؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارنؤوط و ترکی مصطفى، بیروت، 1420ق‌؛ صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، منشورات المجلس العلمی‌؛ طبرانی، سلیمان، المعجم الاوسط، قاهره، 1415ق‌؛ طبرانی نصیری، مجموع الاعیاد (نک‍ : مل‍ )‌؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، به کوشش محمد باقر خرسان، نجف، 1386ق‌؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، 1415ق‌؛ طبری، محمد، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل عطار، بیروت، 1415ق‌؛ طوسی، محمد، الاستبصار، به کوشش حسن موسوی‌ خرسان، تهران، 1390ق‌؛ همو، الامالی، قم، 1414ق‌؛ همو، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، 1365‌ش؛ همو، رجال، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1415ق‌؛ همو، الغیبة، به کوشش عباد الله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، 1411ق‌؛ همو، الفهرست، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1417ق‌؛ همو، مصباح المتهجد، بیروت، 1411ق‌؛ طیالسی، سلیمان، مسند، بیروت، دارالمعرفه؛ عقیلی، محمد، الضعفاء الکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1418ق‌؛ علامۀ حلی، حسن، خلاصة الاقوال، به کوشش جواد قیومی، قم، 1417ق؛ عیاشی، محمد، التفسیر، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ فرات کوفی، تفسیر، به کوشش محمد کاظم، تهران، 1410ق‌؛ قرآن کریم‌؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش ابو اسحاق ابراهیم اطفیش، بیروت، 1405ق‌؛ قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزائری، نجف/ قم، 1387-1404ق؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش‌؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، 1362-1367ش‌؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، به کوشش محمد باقر بهبودی و دیگران، بیروت، 1403ق‌؛ همو، الوجیزة، به کوشش محمد کاظم رحمان ستایش، تهران، 1420ق‌؛ مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف و شعیب ارنؤوط، بیروت، 1408ق‌؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، بیروت، دارالفکر‌؛ مفید، محمد، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری و محمود زرندی، بیروت، 1414ق؛ همو، الارشاد، بیروت، 1414ق‌؛ موحد ابطحـی، محمدعلی، تهذیب المقال، قم، 1417ق‌؛ نجاشـی، احمد، رجال، قم، 1416ق‌؛ نشوان حمیری، شرح رسالة الحور العین، به کوشش کامل مصطفى، قاهره، 1948م؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1382ق؛ نعمانی، محمد، الغیبة، به کوشش فارس حسون کریم، قم، 1422ق‌؛ نعیم بن حماد، الفتن، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1414ق؛ نوبختی، حسن، فرق الشیعة، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، نجف، 1969م‌؛ نوری، حسین، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، 1416ق‌؛ همو، مستدرک الوسائل، قم، 1408ق‌؛ الهفت الشریف، منسوب به مفضل بن عمر جعفی، به کوشش مصطفى غالب، بیروت، 1964م‌؛ یحیی بن معین، التاریخ، به کوشش عبدالله احمدحسن، بیروت، دارالقلم؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دار صادر؛ نیز : 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.